نام اهنگ: ان بهاری باغ ها و این بیابانی زمستان
خواننده:میثم حجازــرضا صادقی
آلبوم: یک جرعه باران

نام اهنگ: ان بهاری باغ ها و این بیابانی زمستان
خواننده:میثم حجازــرضا صادقی
آلبوم: یک جرعه باران

ناگهان دیدم که دور افتاده ام
ازهم رهانم
مانده با چشمان من
دودی به جای دود مانم
ناگهان اشفت کابوسی مرا از خواب کهفی
دیدم ان وقت قرن ها راه است
از من تا زمانم
ناشناسی در هنگام عبور در سرزمینه
بی نشانی
گر چه ویرانی
خاکش اما اشنا با خشت جانم
ها شناسن این همهن شهر است شهر کودکی ها
خود شکستم تک چراغ روشنش را
با کمانم
میشنا سم این خیابان ها و
این پس کوچه ها را
بار ها این دوستان
پسته اند رهبر دشمنانم
ان بهاری باغ ها واین زمستانی بیابان
ز اسمان می پرسن
اخر من کجای این جهانم
سوز سردی میکشد شلاقو
می چرخاندو
من درد را حس می کنم
در بند استخوانم
مینشینند از زمین سر زمین
بی گناهم
مشت خاکی روی زخم خون فشانم می نشانند
خیره بر خاکم که میبینم
زه کرت زخم ها را
میشکوفد سرخ گل هایی
شبیه دوستانم
میزنم لبخندو بر می خیزم از خاکو
بدین سان می شود اغاز
فصل دیگری از داستان